حضرت استاد فرمودند: شخصی جریانی را برایم نقل کرد که یک نفر بود نمازها و روزه های قضا، خمس، حقُّ الناس، و هم کارهایش را در زمان حیات خودش درست کرد و حتی ثلث مالش را هم خرج کرد، و جالب اینکه برای خودش هم ختم گرفت و گفت اگر از دنیا رفتم لااقل خیالم راحت است که اگر زن و بچه هایم بعد از مرگم کاری برایم نکردند، متضرر نشده باشم، بله شما هم باید این طور خودت را آماده کنی و مرگ را جلوی چشمان خود قرار دهی و تا زنده هستی خودت اموالت را خرج کن و خودت به فکر خودت باش ویک کاری برای آخرتت انجام بده، که مبادا دست خالی از دنیا بروی، و بدان آن دنیا پشیمانی به حال تو نفعی ندارد. فکر کن که جوانی و حالا حالاها نخواهی مرد.
حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: قصابی می گفت: زمان قدیم که زن ها پوشیه می زدند روزی زنی به مغازه من آمد که گوشت بخرد در حالی که پوشیه نزده بود ولی صورتش را با چادر پوشانده بود و فقط نوک بینی او از چادر بیرون بود، گفتم خانم صورتت را بپوشان وبا می آید، او هم سریع صورت را پوشاند. در قدیم حجاب ارزش بود الان اگر دختران موهای خود را از جلو یا عقب بیرون بیندازند یا آرایش کرده و معطر باشند ارزش و مد است. پدرم می گفت دیدم پیرزنی هم چادر و هم پوشیه دارد و دخترش چادری و نوه اش با مانتو است، جلو رفتم و گفتم پیرزن، اگر کسی تو را نگاه کند باید کفاره بدهد، این چادر و پوشیه را به نوه و دخترت بده .
حضرت آیت الله مجتهدی فرمودند: روزی در خیابان می رفتم دیدم یک نفر از طرف بالا به من سلام می کند سرم را بلند کردم دیدم یک شوفر تریلی است که در جوانی هر دو طلبه بودیم و او هم مباحثه من چقدر ما باید خدا را شکر کنیم که طلبه شده ایم و در راه دیگر نرفتیم، اگر خدا را شکر نکنی، سلب توفیق از تو می شود، شکر خدا هم به اینست که از همه چیز به جا استفاده کنی و این نعمتهایی که خدا به تو داده قدردانی کنی و از آنها استفاده خوب کنی.
حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: یادم می آید که هجده ساله بودم و شب عید بود، و من در مدرسه فیضیه قم تحصیل می کردم و چون ایام تعطیلات بود لذا تمام رفقا به شهرستانهای خود رفته بودند ،چون تنها بودم، تخم مرغی درست کرده و شروع به خوردن کردم. در همین حال به فکر افتادم که الان خانه ما پلو می خورند. خودم را موعظه کردم و گفتم عیب ندارد همین را بخور، دَرسَت را بخوان، مسجد و حرم برو، نماز شب بخوان، همین امور بهتر است، زیرا تحمل سختی ها انسان را به مقصد می رساند.
حضرت استاد می فرمایند: یکی از رمزهای موفقیت من این است که اساتید خود را دعا کنیم، شما هم اساتید خود را دعا کنید حتی استاد صرف ونحو خود را، و در نزد استادی درس بخوانید که اهل تقوا باشد و اگر بعدها هم منبری شدید، سعی کنید نام اهل بیت(ع) را با عظمت ببرید زیرا آن بزرگواران در اصل اساتید ما هستند و همه علوم به آنها ختم می شود لذا با احترام نام ببرید مثلاً بگویید امیرمؤمنان علی ابن ابیطالب(ع) یا فاطمه زهرا(س) ولی بعضی ها هستند، خصوصاً از اهل منبر، می گویند علی به فاطمه گفت، این گونه منبرها نور ندارد، و من از این اشخاص بدم می آید، چرا که اگر همان خطیب که به مولای متقیان علی(ع) می گوید علی، اگر او را به هنگام صدا زدن، اسم کوچک را بگویی، ناراحت می شود.